خازاد_دوم
بازدید: 317

این مطلب در تاریخ: جمعه 14 شهريور 1393 ساعت: 15:49 منتشر شده است
برچسب ها : خازاد-دوم (به زبان انگلیسی: Khazad-dûm ) که به آن موریا، پرتگاه سیاه، گودال سیاه، دوارودلف، هادودروند، کاساروندو و پورونارگیان میگویند، بزرگترین و معروفترین عمارت دورفها در سرزمین میانه بود , در آنجا بود که برای هزاران سال، جامعه دورفی بزرگترین شهری که تابحال شناخته شده را بنا نهادند , این شهر در بخشهای مرکزی کوهستان مه قرار داشته و آن را در دل صخرههای زنده کوهستان حفر و ایجاد کرده بودند , تا دوران دوم مسافران میتوانستند از طریق تونلهای آن از غرب کوهستان به سمت شرق آن حرکت کنند , ایجاد این شهر در روزهای بسیار کهن توسط دورین بی مرگ بنیان نهاده شد , دورین در کوه گونداباد واقع در کوهستان مه از خواب بیدار شد و سپس به سمت دریاچه درخشان و شفافی که در پایین کوه کلبدیل قرار داشت آمد و انعکاس تاجی از ستارگان را در آب دریاچه دید , او آن دریاچه را به زبان دورفی، خلد-زارام یا میرورمر نامید , این مکان نزد تمام خاندانهای دورف از احترام فراوانی برخوردار بود , در آنجا او شروع به ساخت غارهای خازاد-دوم کرد، جاییکه انسانها آنرا دوارودلف، سیندار آنرا هادودروند و نولدور کاساروندو مینامیدند , دوران اول دورین بی مرگ پادشاه خازاد-دوم شد , پس از آن، دیگر حاکمان خازاد-دوم نام دورین را بر خود مینهادند، و گمان میرفت که روح دورین بی مرگ در وجود آنها حلول کردهاست، زیرا دورفها این اعتقاد را داشتند که او دوباره برای زندگی به میان مردمش آمدهاست , همانطورکه یک هزاره از تأسیس این مکان گذشت، نوادگان دورین بر تاج و تخت خازاد-دوم تکیه زدند و این شهر غارمانند تبدیل به مشهورترین شهر دنیا شد , دوران دوم در سال ۴۰ دوران دوم، پس از اینکه بلریاند در نبرد خشم از بین رفت، بخش اعظمی از دورفهای نوگرود و بلهگوست شروع به ترک شهرهای ویران خود کرده و عازم خازاد-دوم شدند , این شهر نه تنها از نظر جمعیت غنی شد، بلکه صنعتگران،آهنگران و معماران زبده و ماهر خاندانهای غربی در آنجا سکونت پیدا کردند , تمام این عوامل باعث شد که رنسانسی در تاریخ خازاد-دوم اتفاق بیافتد و ثروت و شهرت آنرا به نقطه اوج خود برساند , بعد از نابودی بلریاند، الفهای نولدور کشوری را در مرز دروازههای غربی خازاد-دوم ایجاد کردند با نام ارهگیون , ارتباط دوستانه نادری بین دورفها و الفهای این دو منطقه رخ داد که در تاریخ کم نظیر است , حاکم ارهگیون، کلهبریمبور با کمک دورفها توانست دروازه جادویی و مشهور خازاد-دوم را که بعدها به دروازه غربی موریا معروف گشت، ایجاد کند , همچنین با کمک آنها توانست یکی از حلقههای قدرت را به پادشاه دورین سوم اهدا کند , با این وجود دوستی ارهگیون و خازاد-دوم در سال ۱۶۹۷ دوران دوم ناگهان خاتمه یافت , سائورون به سرزمین الفها حمله برده و علیرغم تلاشهای ستودنی دورفها برای کمک به الفها، وی توانست سرزمین ارهگیون را نابود کرده و بازماندگان آن را متواری سازد , با کشته شدن و یا فرار کردن الفها، دروازههای خازاد-دوم نیز در مقابل نیروهای سائورون بسته شد و این شهر به انزوا کشیده شد , همچنین در این دوران بود که اورکها دوباره به کوهستان حمله بردند و نبردی را بر علیه دورفها به راه انداختند , یکی از این جنگها ستاندن کوه گونداباد از فرمانروایی دورین بود , انزوا و گوشه نشینی آنها با آغاز نبرد آخرین اتحاد شکسته شد , دورفها که از سوی پادشاه دورین چهارم رهبری میشدند، در کنار الفها و انسانها برای نابودی و شکست سائورون و برای آخرین بار جنگیدند , نتیجه جنگ این چنین بود که دورفها به سرزمین خود بازگشته و زندگی جدیدی را به دور از انزوا آغاز کردند , دوران سوم در این دوران گنجینههای خازاد-دوم فزونی یافت، با این وجود جمعیت آن نیز رو به کاهش گذاشت , بخش اعظمی از ثروتهای آن بر اساس میتریل بود که در معادن آنجا به وفور یافت میشد، و با گذشت چندین قرن، دورفها اعماق بیشتر و بیشتری از معادن را برای یافتن فلزات با ارزش تر کاوش کرده بودند , در سال ۱۹۸۰ دوران سوم، آنها دست به حفر بیش از حد معادن کردند، و به طور ناخواسته تهدید فوق العاده خطرناک و ناشناسی را در اعماق شهر از دل خاک آزاد کردند , این موجود که با کار معدنچیان از خواب بیدار شده بود، موجب ویرانی و خرابی وحشتناکی شد , او پادشاه خازاد-دوم دورین ششم را به قتل رساند و از آن پس به بلای جان دورین معروف گشت , سال بعد از این فاجعه، پسر دورین، ناین یکم نیز به دست همین موجود اهریمنی از بین رفت و اینگونه بود که دورفها خانه و کاشانه باستانی خود را ترک کردند , این هیولای اهریمنی کسی نبود جز یکی از بالروگهای مورگوت، کسی که پس از نبرد خشم در دوران اول به مدت هزاران سال در اعماق شهر به خواب رفته بود و پس از بیدار شدن حدود پانصد سال در شهر باقی ماند , پس از این زمان، شهر کهن خازاد-دوم دوباره پر از جمعیت شد، اما این دفعه این دورفها نبودند که در آن ساکن میشدند، بلکه موجوداتی اهریمنی به نام اورکها بودند که در آن خانه میکردند , اورکهای شمال شروع به وارد شدن به شهر کردند تا گنجینههای بی پایان آنرا به تاراج ببرند , آنها همچنین بالروگ را به عنوان خدایشان پرستش می کردند , پس از مدت کوتاهی، سائورون شروع به گسیل مخلوقات اهریمنی خود به آن شهر کرد و موریا مملو از اورکها و ترولهای موردوری شد , اگرچه در نبرد ناندوهیریون که در دره تحتانی دروازه شرقی موریا در سال ۲۷۹۹ دوران سوم روی داد، از تعداد اورکها به شدت کاسته شد، اما هرگز نتوانستند بر بالروگ چیره شوند و بدین ترتیب خازاد-دوم برای مدتهای طولانی مکانی هولناک و تاریک باقی ماند , در سالهای بین ۲۸۴۱ و ۲۹۴۱ دوران سوم، گندالف جادوگر وارد شهر شد و به جستجوی پادشاه تراین دوم که در سفر به ارهبور ناپدید شده بود پرداخت , سفر بالین در سال ۲۹۸۹ دوران سوم، لانگبردها در تلاشی سعی کردند خانه باستانی خود را بازپس گیرند , این سفر از سوی بالین که در سفر به ارهبور بیلبو بگینز را همراهی میکرد، رهبری میشد , او وظیفه هدایت دورفهایی از سرزمین ارهبور را بر عهده داشت , این گروه در ابتدا موفق بودند و توانست تعداد قابل توجهی از اورکها را از بین ببرند و بسیاری از تالارهای شرقی را از دست دشمن رهانیده و گنجینههای مفقودشده از جمله تبرزین دورین را پیدا کنند , با این حال در سال ۲۹۹۴ دوران سوم، شکست خورده و به دست اورکها کشته شدند , احتمالا چند سال بعد از این اتفاق، آراگورن فرمانده دوناداین به دلایل نامعلومی وارد موریا شد , عبور یاران حلقه زمانیکه فرودو بگینز همراه با یاران حلقه از ریوندل خارج شدند، ابتدای امر اینگونه برنامه ریزی کردند که از کوهستان مه عبور کنند , زمانیکه در کوه کارادراس به دلیل برف سنگین متوقف شدند، از سوی گرگها و اورکها مورد تعقیب قرار گرفته و به سمت موریا که در پایین کوهستان بود فرار کردند , در تالارهای آنجا، کتاب مازاربول را پیدا کردند و از گزارشات بالین از سرنوشت سفر گروه او باخبر شدند , سپس در همان جا تعداد زیادی از ترولها و اورکها به آنان حمله برده و پس از فرار از دست آنها فهمیدند که با خطر اصلی موریا، یعنی بالروگ مورگوت روبرو شدهاند , گندالف بر روی یک پل باریک با بالروگ به نبرد پرداخت و توانست با شکستن بخشی از پل بالروگ را به اعماق درههای موریا پرتاب کند , اما در حین سقوط بالروگ توانست با شلاق آتشینش پای گندالف را بگیرد و او را نیز به قعر دره بکشاند , بقیه اعضای گروه توانستند از مهلکه جان سالم به در برده و به لورین پناه ببرند , گندالف و بالروگ هر دو پس از سقوط زنده ماندند و در نبردی طاقت فرسا و طولانی از اعماق موریا تا نوک کوهستان به ستیز و جدال پرداختند، درحالیکه یاران حلقه از این اتفاق هیچ اطلاعی نداشتند , آن دو در پلکانهای بیپایان به تعقیب یکدیگر پرداخته و این بنای افسانهای را نابود کردند تا اینکه به قله کوه رسیدند , در آنحا گندالف بالروگ را از فراز کوه به پایین پرتاب کرد و آنقدر زنده ماند تا مردن این هیولا را به چشم خود ببیند، اما داستان در همین جا به پایان نمیرسد , علی رغم اینکه گندالف بالروگ را از بین برد، اما موریا تا دوران چهارم جایگاه و مکان موجودات اهریمنی بود بازپس گیری و سلطنت دورین هفتم اگرچه اطلاعات کمی از این اتفاق در دست است، اما به نظر میرسد بازپس گیری خازاد-دوم به دست دورین هفتم در دوران چهارم رخ دادهاست , او پادشاه خاندان دورین شده و بازگشت نهایی آنان به شهر باستانی شان را رهبری میکرد , وی در این کار موفق بود و مدت زمانی طولانی پس از نبرد حلقه توانست قلمرو موروثی خود را باز پس بگیرد، و پتکهای آهنین دورفها از نو در تالارهای عظیم کوهستان مه به صدا در آمد تا اینکه نژاد دورفها نیز از صحنه روزگار محو گشتند , شکل ظاهری خازاد-دوم مجموعه عظیمی از تالارها، دالانها، خزانهها و گودالهای بزرگ بود , در کل فضاهای موجود در آن را میتوان به صورت معادن یا شهر دسته بندی کرد , معادن محل کار دورفها در خازاد-دوم بود، درحالیکه شهر محل زندگی آنان بود , بخش شهری خازاد-دوم در قسمت شرقی آن قرار داشت، این بخش را میتوان کهن ترین قسمت قلمرو دورفها دانست که به دروازههای بزرگ نیز دسترسی داشت , بخش شهری به هفت طبقه و هفت عمق تقسیم بندی میشد , طبقات در بخشهای فوقانی دروازهها قرار داشتند درحالیکه عمقها در بخشهای عمیق تر و تحتانی کوهستان و زیر سطح دروازه شرقی قرار میگرفتند , بسیار محتمل است که سطح اول (که دروازههای بزرگ در آن قرار داشتند) و عمق اول به طور پیچیدهای در هم تنیده شده بودند , بخش شرقی فضای شهری به گونهای ساخته شده بود که دارای ستونهای نوری بود تا تالارهای عظیم آن نورانی و روشن باشند , به عنوان مثال میتوان به تالار مازاربول اشاره کرد که در حاشیه شرقی سطح هفتم قرار گرفته بود , نواحی معدنی خازاد-دوم با فضای شهری در تلاقی بود، اما اکثراً به جانب غربی و به سمت دروازههای دورین کشیده شده بودند , دورفها معادن خود را بسیار عمیق تر از دیگر تونلهای آن ساخته بودند، و به نظر میرسد عمقهای پایینتر بیشتر به کار معدنی اختصاص یافته بود , در پایینترین قسمت موریا، مغاک قرار داشت، فضاها و تونلهایی که حتی توسط دورفها نیز مورد شناسایی قرار نگرفته بود، اما بالروگ آنها را به خوبی میشناخت , موجودات ناشناخته در این قسمت زندگی میکنند، موجوداتی که هیچ موجودی بر روی آردا از وجود آنها خبر ندارد , ریشه یابی نام واژه خازاد-دوم در زبان خوزدول به معنای "عمارتهای دورفها" است , خازاد جمع کلمه خوزد یا "دورف" است در حالیکه "دوم" (و یا "توم") کلمهای به معنای "تالار، عمارت، حفره" است , الفها این کلمه را در زبانهای خود اینگونه ترجمه کردهاند: کاساروندو (کوئنیایی) و هادودروند (سینداری) , این کلمه در زبان وسترون به صورت پورونارگیان ترجمه شدهاست , نام معمول موریا واژهای الفی برای "گودال سیاه" است زیرا الفها میدانستند که معادن مکانهایی به این صورت هستند که البته دورفها این واژه را توهین آمیز تلقی میکردند , ,,